کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



مناجات ماه رمضانی با خداوند

شاعر : مرتضی امیری اسفندقه     نوع شعر : مناجات با خدا     وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن     قالب شعر : غزل    

رمضان است رفیقان! همه بیدار شویم            همه بیدار در این فرصتِ سرشار شویم

زیر سنگـیـنی اعـمالِ پـریـشان مُردیم            رمضان است، بیـائـید سبک‌بـار شویم


می‌تـوانـیم در این ماه به قـرآن برسیم            می‌تـوانیم در این ماه، عـلـی‌وار شویم

مـاهِ مـهـمـانیِ حـقّ است، بیـائـید همه            تا نمک‌خوردۀ این سفـرۀ افـطار شویم

چـشم‌ها را بـتکـانـیم در این ماهِ زلال            با دو آئـیـنـه هـمه راهـیِ دیـدار شـویم

زین کنیم اسب، رفیقان سفری در پیش است            جای اُتراق نَه این‌جاست، خبردار شویم

سِرِّ سی جـزء به سی روز فرو می‌آید            هان! رفـیـقان! همه آئـینۀ اسرار شویم

یازده ماه گذشت و خبـر از عشق نشد            با خداوند، در این ماه مگـر یار شویم

رمضان است رفیقان! همه بیدار شویم            همه بیدار در این فرصتِ سرشار شویم

: امتیاز

مناجات ماه رمضانی با خداوند

شاعر : وحید محمدی نوع شعر : مناجات با خدا وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

باز هـم دارد به من مـولا محبت می‌کند           بین خوبان از من بد نیز دعـوت می‌کند

توبه کن، آغوش وا کرده خدای مهربان           گوش کن تا بشنوی دارد صدایت می‌کند


من فراری‌ام ولی، دائم خودش دنبالم است           در بـزرگی و کـرم دارد قـیـامت می‌کند

می‌شود محبوب مولا، نور چشمی می‌شود           از گـناهـش هرکه اظهـار ندامت می‌کند

هرکسی یک جور در این راه خالص می‌شود           شیـعـیـان را آزمـایـش با ولایـت می‌کند

هر که در پای ولایت مثل زهـرا ایستاد           اجر و مزدش را خود حیدر ضمانت می‌کند

ما دعای دست مجروحیم، زینب شاهد است           هر چه بر ما می‌رسد زهرا عنایت می‌کند

در میان کوچه تنها بود، بی بی را زدند           هر که زهرایی شود احساس غربت می‌کند

ریشه‌هـای چـادر خاکی امید شیعه است           گریه کن ها را خود زهرا شفاعت می‌کند

: امتیاز

وداع با ماه مبارک رمضان

شاعر : مرضیه عاطفی نوع شعر : توسل وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

پایانِ مهمانی و دیگـر فـرصتی نیست            دل کندن از این سفره کار راحتی نیست

از خـوب هایِ خوب تا بـدهـایِ بد را            قلباً پذیرفـتی و گـفـتی: دعوتی نیست!


در سجده‌هایِ شکر چشمانم پُر از اشک            دل بردن از چشم تو هم بد عادتی نیست

وقتِ اذان افـتـاد سـمـت مـن نـگـاهـت            داری هوایم را و جایِ حسرتی نیست

ذکـرِ «لکَ صمتُ» دم افـطـار یعنی؛            «أنت إلهی» پس به شیطان رغبتی نیست

از استجابت های تو بعـد از شبِ قدر؛            می‌گردم و در دست هایم حاجتی نیست

«ألغوث» هایم نذرِ «خلصنا من ٱلنار»            جوشن به تن دارم! خیالِ وحشتی نیست

آوردم و بخـشیدی و شـرمنـده کـردی            در اینکه «غفّار ٱلذنوبی» صحبتی نیست

شرمنده‌ام پس خط بزن با دست رحمت            هرگونه عصیان را اگر که زحمتی نیست!

: امتیاز

وداع با ماه مبارک رمضان

شاعر : محمد جواد شیرازی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن قالب شعر : غزل

با یا علی، خدا را با اشک چشم خواندم            با فاطمه دعا را با اشک چشم خواندم

وقت اذان مغرب، چشمم به سفره تا خورد            آیات هل اتی را با اشک چشم خواندم


دل مُـرده بـودم اما زنـده شدم دوبـاره            تا ختم الانبیا را با اشک چشم خواندم

دیـدم دلم گـرفـته، ذکـر حـسن گـرفـتم            با دوست ربّنا را با اشک چشم خواندم

وقتی در اوج گرما بی‌تاب و تشنه بودم            سالار کـربلا را با اشک چشم خواندم

فـوراً مرا خریـدند، هر بار پنج تن را            پنهان و آشکارا با اشک چشم خواندم

وقـتی دلم شکـست و یـاد حسین کردم            با خویش روضه‌ها را با اشک چشم خواندم

عالم به گریه افتاد، تا شرح غارت آن            مظلوم سر جدا را با اشک چشم خواندم

حـتی کفـن نکـردند آن پـیکـر رهـا را            جریان بوریا را با اشک چشم خواندم

از غربتش زبانم وقتی به لکـنت افتاد            باقـی ماجـرا را با اشک چشم خواندم

: امتیاز

وداع با ماه مبارک رمضان

شاعر : حبیب باقر زاده نوع شعر : توسل وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

دارد غـروب مـاه خـدا می‌رسد رفـیق            پایان اشک و سوز و نوا می‌رسد رفیق

تا اینکه مـاه لطـف خـدا می‌شود تـمام            اتـمـام کـار اهـل بـکـا مـی‌رسد رفـیق


مـاه خــدا تـجـلّـی پــرواز بـنـده اسـت            پایان پَـر زدن به هـوا مـی‌رسد رفیق

قطع یقین بدان که در این ماه؛ عاقبت            با افـتخـار عـیـدی ما مـی‌رسد رفـیـق

فـردا گــدا بـرای گــدایـی کـجـا رود؟            پـایـان کـار شاه و گـدا می‌رسد رفـیق

این گریه‌های ما به خدا بی‌نتیجه نیست            برگ ضمانـتی ز رضا می‌رسد رفیق

هرکس که راه و شیوه او خط رهبری است            محشر به خدمت شهـدا می‌رسد رفیق

هم عاقبت به خیر و هم اینکه شود عزیز            هر کس به محضر علما می‌رسد رفیق

بـاور کـنـیـد با نـظـر لـطـف فـاطـمـه            روزی برات کرب و بلا می‌رسد رفیق

بعد از سه ماه گریه برآن شاه تشنه لب            باز این چه نوحه وچه عزا می‌رسد رفیق

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر در تمام سایتها « تا جائیکه ما بررسی کردیم»بصورت زیر آمده که احتمالا غلط تایپی می‌باشد لذا جهت رفع نقص اصلاح شد

تا اینکه مـاه لطـف خـدا می‌شود تـمام            اتـمـام کـار اهـل بـکـا مـی‌شود رفـیق

وداع با ماه مبارک رمضان

شاعر : یوسف رحیمی نوع شعر : توسل وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

بهـتـرین فـصل دعـا بود نمی‌دانستم            مـرغ آمین همه جا بود نـمی‌دانـستم

یا كریم دل من سی شب و سی روز تمام            در قـفـس بود و رها بود نمی‌دانستم


ندهد فرصت گفتار به محتاج، کریم            لطف، بی‌چون و چرا بود نمی‌دانستم

عابر كوچۀ دلتنگی و حیـرت بودیم            خانۀ دوست كجـا بود؟ نـمی‌دانـستـم

و خدا را به علی! باز قسم خواهم داد            صحبت از عشق خدا بود نمی‌دانستم

: امتیاز

مناجات های آخر ماه مبارک رمضان با خداوند

شاعر : وحید محمدی نوع شعر : توسل وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

سفره دارد جمع می‌گردد، گدا را عفو کن           باز هم خوبی کن و این مبتلا را عفو کن

دیگر از این توبه‌ها دارم خجالت می‌کشم           یا رب این شرمندۀ غرق خطا را عفو کن


بـر در این خـانه من بهـر امـیـدی آمـدم           پس، نگیر از من تو این حال و هوا را، عفو کن

دست خالی آمدم، با دست خالی می‌روم           یا کـریم این روسیاهِ بی‌نـوا را عـفو کن

پیـش مردم آبـروی بـنده‌ات را حـفظ کن           خوب و بد، در هم بخر، ای یار، ما را عفو کن

جان آقای خـراسان، جان سلطان غریب           هم وطن‌های علی، موسی الرضا را عفو کن

من گنهکار و تویی غفار، یا رب الحسین           جـان اربـابـم بیا این بـنده‌ها را عـفو کن

بوده‌ام این روزها مصداق فابک للحسین           گـریـه کـن‌های غـم کـربـبلا را عفو کن

جان آن که دست و پا می‌زد به زیر تیغ و تیر           حُـرّ تـوبـه کـردۀ بـی‌ادعـا را عـفـو کـن

: امتیاز

مناجات و استغفار شب قدر با خداوند

شاعر : علیرضا خاکساری نوع شعر : توسل وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

مـوعـد دیـدار تو راحت نمی‌آید به دست           طینت پاکـیزه با غـفـلت نمی‌آید به دست

شد شب قدر و همه درهای رحمت باز شد           درک امشب بی‌گمان راحت نمی‌آید به دست


چه کنم شب های احیا هم اگر غفلت کنم           وای بر من دیگر این فرصت نمی‌آید به دست

نوبـتی باشد اگر هم نـوبت زاری ماست           رستگاری خارج از نوبت نمی‌آید به دست

هرچه به من می‌دهند از باب خلوت می‌دهند           چیز قابل داری از جلوت نمی‌آید به دست

بی‌گمان نابرده رنج از گنج ها بی‌بهره‌ام           روضۀ رضوان که بی‌زحمت نمی‌آید به دست

هرکه با تقوا شود نزدت گرامی می‌شود           تا نـباشـم بـنـده شـأنـیت نمی‌آید به دست

شکر نعمت نعمتم افزون کند با این حساب           تا نباشد سجده‌ای نعـمت نمی‌آید به دست

هرچه فرصت داشتم با دست خود سوزانده‌ام           مهلتی دیگر از این بابت نمی‌آید به دست

گریه غـسل تـوبۀ هر دیـدۀ آلـوده‌ای ست           تر نشد چشمی اگر همّت نمی‌آید به دست

شیعیان مرتضی مثل خودش با غیرت اند           بی‌ولای مرتضی غیرت نمی‌آید به دست

از ازل روزی رسانم حیدر است و رزق من           بی نگـاه ویـژۀ حضرت نمی‌آید به دست

حال خوش، توفیق اشکِ بر شهید کربلا           جز شب جمعه شب رحمت نمی‌آید به دست

تـشنه‌های سیم و زر آخـر نفـهـمـیدند که           با جسارت کوهی از ثروت نمی‌آید به دست

چه به روزت پنچۀ شمر لعین آورده است؟؟           یوسف خوش چهره گیسویت نمی‌آید به دست

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد محتوایی یا معنایی در مصرع دوم بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

 

گریه غـسل تـوبۀ هر دیـدۀ آلـوده‌ای ست           تر نشد چشمی اگر عفت نمی‌آید به دست

مناجات و استغفار شب قدر با خداوند

شاعر : احسان محسنی فر نوع شعر : توسل وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

طاعات ما اگر چه ز یأس و کسالت است            ما را فقط ز دوری و هجران ملالت است
بهـره نـمی‌بـرم ز مناجـات نیـمـه شب            وای از عبادتی که سراسر کسالت است


این نفس بد مرام مرا پیر خویش کرد            عمری که رفت حاصل دنیا ضلالت است
وقت دعا به غـیر تو مشغـول می‌شوم            این بی‌توجهـی به تـباهی دلالـت است
من در خور ضیافـت خـوب تو نیستم            شرمـنـده‌ام ز آمـدنی که بـطالـت است
قـصـدم نـبـود رو بـروی تـو بـایـسـتـم            این جرم بی‌حساب ز روی جهالت است
بایـد کسی کـرم کـند و واسـطـه شـود            طاعات من که مایۀ شرم و خجالت است
خوش بخت بنده‌ای است که رزقش حسینی است            حُب الحسین عاقبت او را کفالت است
دین بی ولای فـاطمه کفـر مسلم است            ایمان فقط به نام علی با اصالت است
دور فـسـاد و فـتـنه گـری‌ها سـر آمـده            دل‌هـا به انـتـظار امـیـر عـدالـت است
کی می‌شـود بـیایـد و ما را نشـان کند            ما را کـنـار سفـرۀ خود میـهـمـان کند

: امتیاز
نقد و بررسی

بیات زیر در تمام سایت‌ها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» بصورت زیر آمده است که احتمالا اغلاط تایپی است و موجب بر هم خوردن وزن، آهنگ و معنای شعر شده است، لذا جهت رفع نقص اصلاح گردید

وقت دعا به غـیر به مشغـول می‌شوم            این بی‌توجهـی به تـباهی دلالـت است

مناجات ماه رمضانی و روضۀ حضرت عباس علیه السلام

شاعر : محمد جواد شیرازی نوع شعر : توسل وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

گرچه بین ما حجاب معصیت حائل شده           لطف عامت باز هم حال مرا شامل شده

لابه لای بـنـدگـان خـوبت ای رب کـریم           بنده‌ای درمانده در مهمانی‌ات داخل شده


من همان عبد پشیمانم که عمری می‌شود           در میان خوابِ جهل از محضرت غافل شده

شرّ من از این طرف هرچه به سویت شد بلند           خیر تو از آن طرف سویم فقط نازل شده

تو خودت من را به عفوت پُر توقع کرده‌ای           هر زمان که کار من در معصیت مشکل شده

گریه‌ام خون دل هجرانم از ذکر شماست           این دو قطره آبرو با خون دل حاصل شده

قـطره‌ای ناچـیزم و دریا حسابـم می‌کنی           بـاز هـم آقـایی‌ات خـرج من سـائـل شـده

عمر من در دوری از صاحب زمان طی گشت و رفت           سالهـا داغ فـراقـش عـقـده‌ای بر دل شده

آبروی روزه و حج و نماز من علی است           با ولای مـرتضی هر طاعـتم کامل شده

بر من هجران زده، ای مهربان خرده مگیر           قـبله‌ام سوی نجـف امشب اگر مایل شده

مطمئـنـم فـاطـمـه آن را خـریـده از ازل           روضه‌ای که نذر چشمان ابوفاضل شده

حرف از سقای عطشانی است که در علقمه           خاک ها با قطره قطره شرمِ مشکش گِل شده

وای از آن پیکر که غرق تیر با ضرب عمود           از فرس بی‌دست بر روی زمین نازل شده

پـاره‌هـای پـیـکـر خـونـیِّ سـقـای حــرم           قـسـمـت سـر نـیــزۀ بــرنــدۀ قـاتـل شـده

نه عـلی اکـبر برایش مانـده نه سـقا دگر           عـمۀ سـادات تنها خیـره بر محـمـل شده

: امتیاز

غزل مناجاتی با خداوند

شاعر : محسن پالیزدار نوع شعر : توسل وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

من به خوان کرمت سخت طمع کار شدم            لطف بی‌حد تو را دیدم و هوشیار شدم

غافل از خود شدم و قافله را گم کردم            غرق شهوت شده و سخت گرفتارشدم


آنقـدر تور تـنـیـدست به دورم ابـلـیس            غـافـل از رحمت آن خالق ستّـار شدم

پیش چشم تو به هر کار بدی دست زدم            در گنه؛ وای به هر دفعه جگر دار شدم

غرق مستی و جوانی و غرورم بودم            گـوئیا از در فـیض تو طـلـبکـار شدم

ناگهان رحمت بی‌حـد تو بـاریدن کرد            رمـضان آمد و من طالـب دیـدار شدم

با نـسیـم سحـری روح به پـرواز آمـد            خواب بودم من و از شوق تو بیدار شدم

باده صوم و صلات تو مـریضم کرده            من شفا کی طلبم؟ شکر که بیمار شدم

صاحب این دل من وارث شمشیر علیست            خـاک پـای پـسـر حـیــدر کـرار شـدم

ثـمـر غـمـزۀ پُـر مـهـر ابـاصالـح بود            که ز جان خـادم عـباس عـلمـدار شدم

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد محتوایی یا معنایی در مصرع دوم بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

 

آنقـدر تور تـنـیـدست به دورم ابـلـیس            که من از مسجد و از میکده بیزار شدم

پیش چشم تو به هر کار بدی دست زدم            شادم ازاینکه به هر دفعه جگر دار شدم

مناجات ماه رمضانی و روضۀ سیدالشهدا علیه السلام

شاعر : وحید محمدی نوع شعر : مناجات با خدا وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

دوبـاره آمـده‌ام، گرچه دیـر برگشتم            ولی ز شرم گنه سر به زیـر برگشتم

به صد امید به سوی تو روی آوردم            به سوی خـانۀ نعـم الامـیر برگـشتم


شدم ذلـیل گـنـاهم، خـودم پـشیـمانـم            ببین شکسته و زار و حقیر برگشتم

گرفت دست مرا دست مهربانی تو            به دستگـیـری تو یا مجـیـر برگشتم

ز باب لطف تو رفتم ولی غلط کردم            پُر از گـناه صغـیر و کـبیر برگـشتم

گناه بال و پرم را شکسته مولا جان            شدم دوباره زمین گیر، پیر برگشتم

اگرچه پیش تو احساس فقر بی‌معناست            ولی دوباره به سویت فقـیر برگشتم

عطش دوباره لبم را ترک ترک کرده            به حرمت لب مثل کویر... برگشتم

به یاد خواهر غمدیده‌ای که می‌فرمود            ببین بـرادر زینب چه پیـر برگـشتم

به کوفه شهر علی بعد بیست سال حسین            به لطف حرمله‌ها من اسیر برگشتم

ولی بـرادر زینب همیـنکه فـهـمیدم            کفن شده است تنت با حصیر، برگشتم

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر ابیات اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین ابیات زیر کنید.

دوبـاره آمـده‌ام، گرچه دیـر برگشتم            ولی شبـیـه گـدا سر به زیـر برگشتم

گناه بال و پرم را شکسته مولا جان            شدم دوباره زمین گیر، گیر برگشتم

به یاد خواهر غمدیده‌ای که می‌فرمود            ببین بـرادر زینب که پیـر برگـشتم

مناجات ماه رمضانی با خداوند

شاعر : حسن کردی نوع شعر : مناجات با خدا وزن شعر : فعولن فعولن فعولن فعول قالب شعر : غزل

دوبـاره شـنـیـدی تـو آهـم خـدا            نـدیـده گــرفـتـی گـنـاهـم خــدا
کـریـمـانـه،
بـی‌مـنّــتـم داده‌ای            سـر سـفـره‌ات باز، راهـم خدا


تو با پرده پـوشیِ من خواستی            نـبـیـنـد کـسی روسـیـاهـم خـدا

چنان از درِ دوسـتی خـوانـدیم            که انـگـار من بـی‌گـنـاهـم خدا
زمـانـی نـمـانـده برایم، بگـیـر            دگـر فــرصت اشـتـبـاهـم خـدا
بـجـز مهـربـانـی تو هـیچ کس            نـدیــده غــمِ در نـگــاهـم خــدا
بجز تو کسی خیر من را نخواست            تو هستی فـقط تکـیه گاهـم خدا
تو آغوش وا کرد
ه‌ای رو به من            و من باز هم، تـوبه خواهم خدا
بیا با چـراغ هـدایت«حـسین»            نـشـانـم بـده راه و چـاهـم خـدا
مرا اشک روضه به حال آورد            فقـط با هـمین روبه راهم خـدا

: امتیاز

مناجات ماه رمضانی و روضۀ سیدالشهدا علیه السلام

شاعر : مهدی علی قاسمی نوع شعر : مناجات با خدا وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

در خـشکـسالی‌ام به گـلسـتان رسیده‌ام            قحـطی زده به رحمت باران رسیده‌ام

عمری ست غـرق لـذت مستانه بوده‌ام            امشب ببین که زار و پشیمان رسیده‌ام


در را به روی بندۀ خود وا نمی‌کنی؟            حالا که سر به زیر و پریشان رسیده‌ام

مانند طفـل گـمشده‌ای هستم ای حبیب            در پشت خانه خسته و گریان رسیده‌ام

آب از سرم گذشته و خشکیده چشمه‌ام            دست مـرا بـگـیـر به پـایـان رسیـده‌ام

آغـوش باز و گـرم تو باعث شده اگر            تا کـویت ای کـریـم شـتـابـان رسیده‌ام

از بنـدگی و ذکـر و دعـا دور بـوده‌ام            با لـطـف اهـل بیت به قـرآن رسیـده‌ام

حالم اگر بد است ولی شکر حق که در            مـاه بـکـاء بـر شـه عـریـان رسـیـده‌ام

دل مُرده‌ام اگرچه، ولی خوب می‌شوم            تـازه به روضۀ شه عـطشان رسیده‌ام

این تـشنگـی کجا و لب تـشنـۀ حـسین            آیا به درک روضـۀ جـانـان رسیده‌ام؟

خواهر دوید سوی برادر به ناله گفت:            تا قـتـلگـاه زخـمی و بی‌جـان رسیده‌ام

ای صید دست و پا زده در خون بلند شو            من را ببین که پـاره گـریبان رسیده‌ام

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر در تمام سایت‌ها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» بصورت زیر آمده است که احتمالا اغلاط تایپی است و موجب بر هم خوردن وزن، آهنگ و معنای شعر شده است، لذا جهت رفع نقص اصلاح گردید

عمری است غـرق لـذت مستانه بوده‌ام            امشب ببین که زار و پشیمان رسیده‌ام

حالم اگر بد است ولی شکر حق که بر            مـاه بـکـاء بـر شـه عـریـان رسـیـده‌ام

مناجات ماه رمضانی و روضۀ سیدالشهدا علیه السلام

شاعر : داریوش جعفری نوع شعر : توسل وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

(روضه) دارم من و افطار لبم نان حسین            رزق مـاه رمضانم همه احسان حسین

پیش از افطار شنیدم پدرم تشنه که بود            زیر لب گفت فدای لب عطشان حسین


مادرم اشک فشان آب به کامم میریخت            تا که من هم بشوم بی‌سر و سامان حسین

به گمانم که شود چـادر زهـرا سپرش            هر کسی گریه کند بر تن عریان حسین

این شنیدم به جنان خنده کنان پای نهد            هر که در روضه شود مضطر و نالان حسین

هرچه فخر است در عالم همه از مکتب اوست            هـمه از کـربـبلا باشد و مـیدان حسین

جان اگر هست به تن هدیۀ جانیست که داد            همۀ هستی من زاده شد از جان حسین

تاج عزّت به سرم بست ز اشک غم خود            اینچنین شد که شدم تابع فرمان حسین

گفت با عزٌت خود خو کن و ذلت مپذیر            با چنین کار نشـستم سر پیـمان حسین

روزه را روضه نوشتم به غلط تا شاید            بنـویـسـند مرا خـادم و گـریـان حسین

: امتیاز

مناجات ماه رمضانی با خداوند

شاعر : قاسم احمدی نوع شعر : سرود وزن شعر : مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن قالب شعر : غزل

دارم به دست لطفت چشم رجا دوباره            تا آسـمان رسیده، دست دعـا دوباره
با اشک توبه کردم، این کوزه را شکستم            آغـوش باز کردی گـفتی بیا دوباره


کوشید تا بـمانـد در ابـتلاء عـشقـت            هرکس به غمزۀ تو شد مبتلا دوباره
پهن ست سفـره‌های پُر بـرکت الهی            لبـریز نعـمت تو شاه و گـدا دوباره
آواز های بلبـل چنگی به دل نمی‌زد            مستم ز سوز ساز یک ربّنا دوباره
در کوی نیک نامان، جز حُسن ظن ندیدم            کردم جـفا و از تو دیدم وفـا دوباره
فرقی ندارد اینجا مهمان حبیب باشد            پیش تو هر غـریبه شد آشنا دوباره
طیِّ خداشناسی دارد رهی میان بُـر            با ذکر یاحسین و یا مرتضی دوباره
آلـودۀ گـنـاهـم دنـبـال یـک نـگـاهـم            پاکم بکن خدایا با «یا رضا» دوباره

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

دارم به دست لیلی چشم رجا دوباره            تا آسـمان رسیده، دست دعـا دوباره

مناجات ماه رمضانی با سیدالشهدا علیه السلام

شاعر : محمد قاسمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

ای راز سـر به مُـهـر دلِ بـی‌قـرارهـا            ای حـرف آخــر هـمـۀ سـر بـه دارهـا

از آن زمان که جبر در عالم نبود، بود            در اخـتــیـار تــو دلِ بــی‌اخـتـیــارهـا


گُـلبرگ های لاله بسی سُـرخ تر شدند            وقـتی وزید عـطـرِ تو در لالـه زارها

تا کـشـتی نجـاتْ تـو، تـا نـاخُـدا تـویی            عـرشِ خُـداست مَقصدِ کشتی سوارها

ای کُهنه کارِ گریه شناسی به لطف تو            قـیمـت گرفـته گـریـۀ مـا تـازه کـارها

در شرمساری از تو همین بس که خُشک بود            آن جا که داشتـیم ز چَـشـمْ، انـتـظارها

شُکر خُـدا که در اثـر گرمی هواسـت            اســم تو، گــاه روی لـبِ روزه دارها

آقـا و گـرنه هـیـچ کـسی نیست یـادِ تو            در این هوای گرم به جُز ریگ زارها

چون غرقِ زخم بودی و در آن هوای داغ            صورت گذاشتی به روی ریگ های داغ

: امتیاز

مناجات حلول ماه مبارک رمضان و برکات آن

شاعر : محمدحسن بیات لو نوع شعر : مناجات با خدا وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

خبر آمد رمضان است خـدا، می‌بخشد            بی‌کم و کاست و بی‌چون و چرا می‌بخشد

معصیت کارتـرین بـاشی اگر با تـوبه            وسـط بـزم منـاجـات و دعـا می‌بخـشد


قطره‌ای اشک ز چشمت بچکد می‌بینی            که چه آرامشی این حال بکا می‌بخشد

تیر شیطان به دلت کرده اثر غصه نخور            که خـداونـد طـبـیـبـانـه دوا مـی‌بخـشد

سفـره داری خـدا فـرق عجـیـبی دارد            میهمان را عوض آب و غذا، می‌بخشد

آن قـدر بخـشـش او وسع زیادی دارد            که دراین ماه بخواهد همه را می‌بخشد

دید اعمال بـد و زشت مرا هیچ نگفت            او کریم است و کریمانه خطا می‌بخشد

حاجتت را تو بگو چونکه اجابت با اوست            عاشقان را سفـر کـرب و بلا می‌بخشد

تـه گـودال تـجـلّـی کـرامت شـده است            شاه بر قـاتـل خود نیـز عـبا می‌بخـشد

: امتیاز

مناجات ماه رمضانی با خداوند

شاعر : حسن کردی نوع شعر : مناجات با خدا وزن شعر : فعولن فعولن فعولن فعول قالب شعر : ترکیب بند

رسیدم مرا غـرق احسان کنی            جـهـان مـرا نـور بـاران کـنی
مـرا در خـیــابـان تـنــهـایـی‌ام            پریشان تر از هر پریشان کنی


الــهـی و ربـّی و یــا ســیـّـدی            لبم را به نامت غزل خوان کنی
ستاره ستاره به هر قطره اشک            شب صورتم را چـراغان کنی
دل رو بـه ویــرانـی‌ام را خـدا            دوباره در این مـاه بنـیان کنی
مرا در نـسـیـم سحرهای نـور            به عطر مناجات مهـمان کـنی

الـهـی اعـوذ به وجـه الکـریـم
مـنـم بـنـده عـاصیت یا رحـیـم

بـه مـهـمـانـیـت بـی‌نــوا آمــدم            پـریـشان و بـی‌دست و پا آمدم
من از هر چه محتاج محتاج تر            بـه درگــاه لـطـف شـمـا آمـدم
پی لحظه‌هایی که از دست رفت            به دنـبـال یـک روشـنـا آمــدم
من از خود صدایی ندارم خدا            بـه لـطـف ابـوحـمـزه‌هـا آمـدم
وَ مَـنْ اَيْنَ لِـی خَيْـرُ یا ربَّـنـِی            ببین مـانـده از هـر کجـا آمـدم
و الـحــمــد لـلـه يَـدْعــوُنَــنـی            شـنــیـدم کـه گـفـتـی بـیـا آمـدم

من از سمت تنهایی‌ام می‌رسم
بـرای شـکـوفـایـی‌ام مـی‌رسـم

به یـا ربـنـای شـب مـرتـضـی            در این ماه عاشق ترم کن خدا
به تسبیح زهرا از این روزه‌ها            مـرا تـشـنـۀ جـام وصلـت نـما
پس از تشنگی عاشقی در پی است            سر سفره افطار و اشک و دعا
زبان روزه و دل پی روضه است            عجب روضه‌ای دارد این روزه‌ها
در این روزهای پُر از تشنگی            شده ذکر قـلبم عـطـش کـربـلا
عـطش بود و شرمندگی رباب            عـطش بود و لالایـی بـی‌صدا
عطش بود و در خیمه‌ها کودکی            که فـریاد می‌زد عـمو جان بیا
عطش بود و گودال و باران سنگ            و زینب که می‌دید این صحنه را

لب تشنه از دشـنه سیـراب شد
لب تـشنه بر نـیـزه‌ها قـاب شد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر در تمام سایتها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» بصورت زیر آمده که احتمالا غلط تایپی می باشد لذا جهت رفع نقص اصلاح شد

در این روزهای گرم پُر از تشنگی            شده ذکر قـلبم عـطـش کـربـلا

مناجات ماه رمضانی با خداوند

شاعر : ناصر شهریاری نوع شعر : مناجات با خدا وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : غزل

هر چند که در زندگیم رنگ خدا نیست            اما به لـبم سوی خـدا غیر دعـا نیست

آنکس که بود اهـل بکـا، می‌شود آزاد            صد حیف که بر دیده و دل حال بکا نیست


این روزۀ ما نیـست سپـر در بَرِ آتـش            در روزۀ ما غیر دورنگی و ریا نیست

در ماه کریمان دل من خوش به کریم است            چون غیر کریمان که کسی فکر گدا نیست

هـر چـنـد کـه آلـوده‌ام امـا دم افــطـار            در سیـنۀ من غـیر غـم کـربـبلا نیست

گر روزه نگیرد ره روضه چه ثوابی            بی‌روضه که خیری به دل روزۀ ما نیست

با روضه خدا میخرد این بندۀ عاصی            با روضه دل از حضرت ارباب جدا نیست

ای شـمـر چرا بر تن ارباب نـشـسـتی            بر سینۀ او جای تو ای بی‌سر و پا نیست

: امتیاز

مناجات ماه رمضانی با خداوند

شاعر : قاسم نعمتی نوع شعر : مناجات با خدا وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

ز فرط معصیت آهم به سینه کاری نیست            میان آیـنـه‌ام نـقـشی از نگـاری نیست
قــسـاوت دل آلــوده، کــار دسـتــم داد            دگر ز دیده‌ام اشک زلال جاری نیست


تمام مُلک جهان را بگرد و خوب ببین            که رو سیاه تر از من گناه کاری نیست
همه جوارح من با گـناه مأنـوس است            گرسنگی و عطش رسم روزه داری نیست
رفاقت من و تو رنگ و بوی دیگر داشت            به حال و روز دلم جای آه و زاری نیست؟
بـیا و بی ادبـی هـای مرا نـدیـده بگـیر            به غیر جود و کرم از تو انتظاری نیست
تمام دل خوشی من محبّت عـلی است            ز هیچ کس به جز آقا امید یاری نیست
حـرام بـاشد اگر رو به غـیـر او بـزنم            کریم تر ز علی هیچ سفره داری نیست
سگ قـدیـمـی دربـار شـاه لـو کـشـفـم            به جز مقابل شه جای خاکساری نیست
قـسـم به چـادر خـاکی برای حفظ ولا            شبـیه مادر سادات جـان نـثاری نیست
خوشا به حال کسانی که با بصیرت محض            حمایت از ولی امرشان شعاری نیست
مدال عشق حسین است سینه‌های کبود            حریف سینۀ ما شعله‌های ناری نیست
به گریه بهر حسین یار مادرش هستم            ز هجر کرب و بلایش به دل قراری نیست
خـدا ز سـوز دل زیـنـب آفـریـده مـرا            به نام سیـنـه زن کـربـلا خـریـده مـرا

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

همه خدایی خود را بگرد و خوب ببین            که رو سیاه تر از من گناه کاری نیست